دختری از تبار بابک

خوش اومدی

این وبلاگه منه(احتمالا اگه نمیگفتم خیال میکردین برا همسایمونه)

توش بیشتر عکسای شهرم(کلیبر) رو میذارم و تا جایی ک بتونم اخبار روز و مطالب جالبم میذارم

از گذاشتن کامنتای مزخرف ک شامل(..و...) خودداری کنین

شماره نذار ک عمومی میکنمش آمار زنگات میره بالا

آپ کنم خبر نمیدم

به همه سر میزنم اما نظر نمیذارم

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

چقد هوا سرده

اینجا داره برف میاد اما از اون برفا ک

ب زمین افتخار بوسه نمیدن و

نرسیده ب زمین آب میشن

من بیشتر وختا بخاری اتاقم رو شمعکه و اتاقم سرد

دوس دارم ک تو سرما بخابم...

*****

کاش میشد اون چیزی ک میخام بشه!!!!!

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

چن وخ پیش با بروبچ رفته بودیم پارک برا شیطونی()

بعده کلی خوش گذرونی اومدیم ک برگردیم

سر رامون ی خونه بود ک مرغ و خروس نگه میدارن

اینا در این لونه مرغ و خروسشون باز بود

مام ک پر از افکار شیطانی

اومدیم اینطوری دم در لونه اینا

دیدیم ی تخم مرغ اونجاس

نرگس دستشو کرد تو لونه و تخمه مرغرو برداش

تو راه هی میگف من عذاب وجدان دارم...من عذاب وجدان دارمخدایا منو ببخش

انقد گف ک دیگه هممونو کلافه کرد

افسون بهش گف نرگس واقعا عذاب وجدان داری؟

خو اون تخمه مرغرو بده من....ی فکری دارم

آقا نرگس هم اینو داد ب افسون

افسون نذاش این تخم مرغه برسه دستش

یک دو سه کوبید وسط خیابون و شترپ تخم مرغه پلاس شد

من

نرگس

بیتا

خود افسون

ینی کلا تا برسیم خونه هممون تو کف بودیم!!!!

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

خداییش گشتن نداره؟

دیدن نداره؟

آخ میمیرم برا قلعه بابک

باورتون میشه تابستونا هر هفته جمعه ها میرم قلعه!!!!

میمیرم برا طبیعتش

پله هاش...سنگاش...یادگاریای رو سنگا...

شعرای ترکی ک میخونیم اون بالا

آتا بابک مشروطنین....من ستارخان سربازیم

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

و اما بقیه آثار باستانی

بازهم بنام خدا

چون نمیخام زیاد پستام شلوغ پلوغ باشه و همه چی قاطی شه

اسم آثار و روستاها و قلعه هارو مینویسم

شما هر کدومو ک خاسین بگین جدا جدا توضی بدمتون

ی همچین انسان باسخاوتی هسم من

+قلعه پیغام:در 10 کیلومتری جنوب کلیبر

+قصر وینه:روستای وینه مرکز دهستان منجوان است که طبیعت بسیار زیبا و خاطره انگیز دارد

+پل های خدا آفرین:یکی از آثار قدیمی و مهم شهرستان کلیبر پل های قدیمی و تاریخی خداآفرین می باشد

+مسجد جامع کلیبر:مسجد جامع کلیبر در مرکز شهر قرار دارد

+قصر آئینه لو:این قصر در ته یکی از دره ها در روستای آئینه لو قرار دارد این قصر به ثروتمند معروف ارمنی دوران قاجاریه (طومانیاس) بوده است

+مقبره شاه قاسم:در صد کیلومتری تپه معروف نادری و در نزدیکی روستای پیره لر به فاصله ۵۰ کیلومتری کلیبر مقبره شاه قاسم بنا شده که گویند برادر حضرت رضا(ع) است.(مقبره شاه قاسم توضیح اضافی ندارهباس برین خودتون ببینین از نزدیک)

 

تا پست بعد خدا یار و نگهدارتانمردم انقد زر زدم.....

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

و بازم

بنام خدا

دختری از جنس بهارم

اوهوم اوهوم

شهرم کلیبر برا استان آذربایجان شرقی هستش

بذارین ی خورده از موقعیت جغرافیایی شهرم بگمتون

کلیبر آب هوای سرد و کوهستانی داره

سرتاسر منطقشو درخت و سبزه پوشونده(انقد لایک داره طبیعتتتتتتتتتشششششش)

بیشتر وختا اون بالا بالاهای کوهاشو مه غلیظ میگیره و آدم حال میکنه از دیدنش

اوفــــــــــــــــ بذارین از آثار باستانیش بگم

حال میکنین بقران

روستای قره وانلو(gara vanlo) یکی از متمدن ترین روستاهای باستانی کشورمونه

قلعه بابک.... نیگا همین بغل عکس وبلاگمم هس!!!

قلعه بابک بر فراز قله کوهستانی در حدود 2300 تا 2700 از سطح دریا ارتفاع دارد.

انقد حال میکنم وختی میرم ازش بالا و کلیبر رو زیر پام حس میکنم

بذارین بقیه آثارشم تو اون یکی پستا بنویسم

این داستان ادامه دارد....

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

اصن معلوم نیس ملت چشونه!!!!

ها؟

چی شده؟

هیچی بابا بیخی

خــــــــــــــــووووووب...فرزندان منچ خبرا؟ چ خطرا؟

چیکارا میکنین؟

آقا من چن وخته دنبال فلسفه اسم شهرمم

فعلا ک چیزی پیدا نکردم

اگه کردم بهتون تو ی پست ویژه خبر میدم

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

دختری هستم از بین کوههای سر ب فلک کشیده ای ک

بکر بکر زیر خلوارها برف خوابیده اند

دختری هستم از روی تکه زمینی

ک پوشیده از مخمل سبزه

دختری هستم از شهری

ک حتی مسئولین و بزرگانشم

براشون مهم نیس چی ب سر شهرشون میاد

هدف فقط ماشین و خونه خودشونه

دختری هستم مث تموم جوانان صبور شهرم

ک با تموم کمبود های شهرشون

اما بخاطر خاک پاکش پشتشن و هیجا تعصب شهرشونو نمیدن

دختـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــری هستم از کلیــــــــــــــــــــــــــبر

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

چ قشنگه زندگی

کنار رود ارس باشی

هوا یکم مه آلود...کاپشنتو محکم بچسبونی ب تنت

لیوان چایی تو دستت

خودت بخار بیرون اومده از نفستو ببینی

صدای آروم باد

تو و ی دنیا آرزو

بچه ک بودیم زیاد میرفتیم طرفای رود ارس

اما حالا فک کنم ی سال بیشتر ک نرفتم

دلتنگ بچگیامم

با پای برهنه تو آب دنبال ماهی بودیم

کباب ماهی

کتری رو اجاق

بارون رش

اوفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یادش بخیر بچگیا...... وسطی و هف سنگ

شعرای بچگی

نگرانیای مامان و دویدن تو آب!!!!

شمام دارین از این خاطرات...مطمئنم

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

اینم ی نمای زیبا از شهرم

بین درختای سبز

تو دامنه کوه های سر ب فلک کشیده

شهری کوچیک اما زیبا

مث ی دختر پاک و کوچیک و زیبا

زیر آسمون لاجوردی

روی پاکنرین خاک زیر سایه خدا

با مردمی()کاملا خوب و مهربون ک اصن بدیه همو نمیخان

ولی کلیبر من زیباس و من بهش افتخار میکنم....

+ تاريخ برچسب:,ساعت نويسنده سحر |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد