خداییش لایک نداره
شهر خودمه
زیبا......
اوفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادش بخیر اون روزا ک 15تیر میرفتیم برا تولد بابک خرم دین و کلی خوش میگذروندیم
هه! همه روزگارمون شده یادش بخیر
نمیدونم واقعا بعضیا پیش خودشون چ فکرایی میکنن!!!!
همینه ک شدیم این و نمیتونیم بریم جلو
بیاین صادقانه حف بزنیم ک کلیبر و مردماش دارن فقط درجا میزنن
من وبلاگم فرق داره با بقیه وبلاگا ک راجع ب کلیبر دیدین
دوس دارم احساسمو
عکسایی دوس دارمو
حرفایی ک دوس دارمو بنویسم
از دوستام میگم
از دوران خوبی ک تو کلیبر گذروندم
از شیطنطامون
از بدیا ک دیدم و کردم
از خوبیا ک دیدم ....(بقیش شکسته نفسیه)
ب هرحال هرکی دوس نداش میتونه بره وبلاگ همسایه...
زندگی ک میکنیم هر ثانیش پر از خاطراته
الان ک دور از کلیبرم بعضی وختا واقعا دلتنگش میشم
نمیدونم
حس عجیب
انگار ک تو ی دنیای غریب و ناشناخته گیر افتادم
زیباییهای شهرم بعضیوختا انقد فکرمو مشغول میکنه ک
د.س دارم بحالش گریه کنم
مث ی دختر زیباس ک همه فقط با نگاههای هیزشون
بهش نگا میکنن
هیچکس کلیبر رو اونطور ک هس نمیفهمه
اونطور ک لایقه شهرمونه ازش نگهداری نمیکنیم
اونطور ک باید بهش نمیرسیم
همه ب فکر خونه های چند طبقه و ماشینای جدیدشونن
ب فکر این ک چطوری از زن و مرد و دختر و پسر همسایه و همکار جلو بزنن
دلم میسوزه برا مردم شهرم!!!!
تو شهری زندگی میکنم ک با تمام عشقی م بهش دارم اما دلم میخاد ازش
و از مردمش جدا شم
شهری ک شاید گاهی وختا واقعا فقط از بیرون زیباست
تعصب بیهوده ب خرج نمیدم اما شهرمو هم با حرفام ب کسی نمیفروشم!!!!